یک کاغذ سفید جلویتان میگذارید و روانترین خودکاری که دارید دستتان میگیرید. بالای برگه، سرِ خط، قلم به دست آمادهی نوشتن میشوید. اما همهی کلمات و موضوعاتی که هر روز در ذهنتان میچرخید ناپدید میشوند. شما و کاغذ به هم خیره میمانید تا اینکه تصمیم میگیرید فضا را عوض کنید. یک فنجان چای، چند تا پیام و یکیدو تا کار عقبمانده…
زمان میگذرد. درنهایت خودکار روان و کاغذ شما به بایگانی میروند تا فرصت بعدی…
نوشتن سخت است و برای نویسندگان حرفهای سختتر اما فقط باید شروع کرد. مهم نیست با چه شروع میکنید فقط باید شروع به نوشتن کنید. یکی از کاربردیترین و اثرگذارترین تمرینات نویسندگان حرفهای نوشتن روزانه است که تبدیل به یک عادت میشود. برای نوشتنهای روزانه نیاز نیست حتماً موضوع خاصی داشته باشید، خوشخط بنویسید یا حتی جملات را ویرایش کنید. فقط بنویسید. هر چیزی که ذهنتان را مشغول کرده روی کاغذ بیاورید. از مهمانی دیروز، از برنامهی کاری فردا، از غذای امروز، از شیطنت بچهها و…
هر اتفاق روزمرهای که در ذهنتان است بنویسید. برای ویرایش یا اصلاح غلطها یا خوشخطنویسی به خطها و جملات عقب برنگردید. فقط بنویسید. پس از مدتی خواهید دید که در اثر هر روز نوشتن چطور ذهنتان منسجم میشود و موضوعات خودبهخود در ذهنتان نظم میگیرد و قلم همپای ذهنتان پیش میآید.
پس گام اول این است:
فقط بنویس. هر روز بنویس.
چی بنویسم؟
بعضیها دوست دارند نویسنده شوند اما نمیدانند چه بنویسند. باید بگویم هر چه دوست داری بنویس. علایق شما میتواند ورزش موردعلاقهی شما، شاعر موردعلاقهتان، فیلم و مناسبت و حتی غذای موردعلاقهی شما باشد.
پس دومین گام این است:
موضوع موردعلاقهات را پیدا کن.
برای نوشتن جای مخصوص داشته باش. جایی که غذا میخوری برای شروع نوشتن مناسب نیست. مبلی که روی آن لم میدهی و تلویزیون نگاه میکنی، جایی که در آنجا در گوشی میچرخی، جایی که میخوابی، هیچکدام برای شروع نوشتن مناسب نیست. چون ذهنت در این مکانها یا غذا میخورد یا استراحت میکند یا پیام میدهد یا خواب است.
البته بگویم که وقتی در نوشتن غرق شوی و هر لحظه ذهنت درگیر نوشتن باشد، همهجا به آن فکر میکنی. دیگر حتی در جای خواب و خوراک و استراحت هم به فکر نوشتن هستی. این بهترین اتفاق برای یک نویسنده است.
پس گام سوم این است:
یک جای خوب برای نوشتن پیدا کن.